سلام خانما من اخرین عشقم پنج سال پیش بود عاشق یکی شدم بعد واقعا خیلی میخواستمش بعد یه مدت اینا تحقیق فهمیدم ک پسره متاهله و نامزد داره و تو دلم موند هیچ وقت بهش اعتراف نکردم کافی نت داشت و واقعا دلم میخاست بهش بگم چقد دوسش دارم ولی گفتم یارو متاهله بگم ک چی بشه نزدیک دوسال شب و روز ب فکرش بودم و هر خواستگاری میومد ردش میکردم ندیده و نپرسیده چون دلم پیش یکی بود ک روحشم خبر نداشت و اون شد اخرین عاشق شدن من الانم ک متاهلم عاشق همسرم نیستم دوسش دارما ولی عشق نیس الانم میگم ای کاش زمان به عقب بر میگشتو دوباره عاشق میشدم وبا عشق ازدواج میکردم
راست میگی واقعا یا دروغ؟
این عشق نیست
دوست داشتن کورکورانه ست
منم عاشق یکی بودم هنوز تو دلمه حسی ک با اون داشتم ب هیچ کسی نداشتم
مجرده
و هنوز نمیدونه
این همش یه تلقینه
بقول اون بازیگره ی ماری عاشق میشه میره بهش اعتراف کنه میبینه شلنگه عاشق شدن آدما هم همینه ظاهرا خیلی چیز خوبی ان و اون چیزی ک تصور میکنی اما در واقع شلنگن و حالت از شخصیتشون بهم میخوره و عشق و عاشقی یادت میره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
