مثلا گوشی مامانمو هک کرده بود که بهم ثابت کنه مادرم با مردا چت میکنه دلم از مادرم سرد شد و دیگه مث قبل ازش خوشم نمیاد.الانم گوشی خواهرمو هک کررده و تمام عکسای شخصیشو که با دوس پسرش داشته رو اسکریین گرفته و وضعیت خواهرم بششششدت بد بوده ازون روز روحوو روانم بهم ریخته سر دردای شدددید میگیرم که با هیچ مسکنی اروم نمیشم شوهرم شش ساله بیکاره تو خونس شبا تا صب بیداره روزا تا ساعتای سه ظهر خوابه و منو بچه هام نباید نفس بکشیم تا بیدار نششه اگه بشه اینقد بد دهنی میکنه هممونو عاصی میکنه .از بس بهم استرس میده سینه سمت راستم درد میگیره تیر میکشه تا پشت کتفم چپو راس میگه شما خونوادگی عقل ندارین تا حرف میزنم منو میکوبه بعد میگه تو چرا تو جمع اعتماد بنفس نداری حرف بزنی درحالیکه من وقتی شوهرم نیس تو جمع ها کلی حرف میزنم نه چرند کلا حرفام پر باره جوریکه همه منتظرن حرف بزنم تا ساکت بشن و خیلیا میگن عین روانشناسا ارومو قشنگ حرف میزنم