بگین ببینیم
ترشیده ، مامانم گفت هنوز ۱۸سالمه
برو قرصاتو بخور
معمولا اینچیزارو فراموش میکنم ولی در لحظه ناراحت میشم
و لال
بعضیا هم گدا گشنه ان...
کنایه که یادم نیست ولی امروز یکی از همکلاسی هام بهم گفت منزوی هستی خودتو جدا میگیری اعصابم خورده چون همین طوری با بچه ها حرف میزنم ولی توی جمعشون نمیرم
با پشت کنکور موندت هم آبری خودتو بردی تو شهر هم مامان باباتو زشته کردی 😐
وقتی مجرد بودم حالیم نبود ،وقتی ازدواج کردم از هر گوشه کنار یه دونه شنیدم ،الان دیگه اون ادم سابق نیستم ،همین حرفها کنایه ها منو تبدیل کرده به یه آدم دیگه
شمال بودم شوهرم کلی باهام حرف زد مامانم پیرِ چشم انتظار زنگ بزن
جلو چشش زنگ زدم گفتم چیزی لازم ندارید براتون بیارم گفت عهعهعه تخم کفتر خوردی زبونتون باز شده
شوهرمو تا خود تهران پاره کردم جرش دادم
الان تا میگه مامانم پیرِ میگم چیه بخیه لازمی 😒
کنایه نمیدونم هست یا نه
ولی راهنمایی که بودم یکی از همکلاسیام گفت خداکنه هیچی قبول نشی واسه دانشگاه
الانم ۲ ساله پشتم
یکی سرطان داشت و دکترا قطع امید بودن
حالا فامیل خیلی دور مادرشوهر
من چند تا عزیز از سرطان از دست دادم و همه خیلی درد کشیدن
گفتم خداروشکر درد نداره حداقل. مادرشوهر محترم فرمودن از بس آدم خوبیه آدمهای خوب خدا نمیخواد درد بکشن و .....قشنگ میخواست من رو ناراحت کنه
اره تازه نامزدکرده بودم بعدبدای باراول رفتم باغ همسرم اینا باغشون خیلیییی قشنگ بودبعد همسرم هرطرف باغ میرفت منم باخودش میبردمثلامیگف پروانه توهم بیابعدمادرشوهروخواهرشوهرم انگارناراحت میشدن بعدیه مدت نشسته بودیم مادرشوهرم به شوهرم گفت برو ازکنارچشمه آب بیارمنم خسته بودم نشسته بودم خواهرشوهرم شوهرموصدازدگفت پروانه رو یادت رفت ببری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
37 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
39 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
