یه خانوم خیلی خوشگل با یه مرد ازدواج میکنه....
بعد چن وقت این مرده خیلی معتاد میشه
این زنه میزنه به سرش که چرا زن این شدم...
بعد این مرده با شلنگ محکم به زنش نیزنه جوری که این زنه قهر میکنه میره خونه باباش...
بعد یه مدت اشتی میکنن و بچه دار میشن و مرده دیگه معتاد نیس و ترک کرده
ولی یه......