من 8ساله ازدواج کردم و یه پسر پنج ساله دارم طبقه بالای خونه مادر شوهرم زندگی میکنیم شوهرم تو نامزدی طبقه بالا رو خودش با پول خودش ساخته
از اونورم ما تونستیم یه آپارتمان 90متری بخریم که البته اون سره شهره و از همه فامیلا و دوستان همسرم و خودم خیلی دوره
حالا ماه بعد آپارتمان ما رو تحویل میدن به شوهرم میگم به بابات بگو سهمت از این خونه رو بده و طبقه دوم بشه مال اونا ما با سهممون و فروش آپارتمان یه خونه خوب بخریم شوهرم قبول نمیکنه میگه بابام نداره
شوهرم میگه فعلا بدیم مستاجر پول دستمون اومد میفروشیم که البته من امیدی ندارم بهش
حالا پسر خواهر شوهرم نه سالشه امشب خونه مادر شوهرم همه جمع بودیم به مادرشوهرم گفت دایی اینا از اینجا کوچ کردن شما میخواین تنها بمونین
مادرشوهرم برگشت گفت نه اینا جایی نمیرن اینا برای همیشه اینجا میمونن آپارتمان رو میخوان بدن مستاجر
خیلی ناراحتم از این حرف مادرشوهر به اون ارتباطی نداره آخه
از دست شوهر بی عرضه م هم ناراحتم