2777
2789
عنوان

مشکلم رو به خواستگارم بگم یا نه

420 بازدید | 32 پست

دوستان من یک چشمم انحراف داره کاملا هم مشخصه ، به شدت هم روی اعتماد بنفسم تاثییر گذاشته ولی به روی خودم نمیارم و همه فکر میکنن مشکلی باهاش ندارم:(((

با خواستگارم دو سه جلسه حضوری و چند جلسه هم تماس تصویری صحبت کردیم ولی نه اون نه خودم تا حالا به این موضوع اشاره نکردیم


بنظرتون بهش بگم در این مورد؟ حساس نمیشه بنظرتون؟ ممکنه خودش ندیده باشه؟ در صورتی که خیلی تابلوإ :(


تورو خدا کمک کنین چیکار کنم 

این کاربری دست چند نفر هستش ممنون که تاپیک‌ ها رو مقایسه نمیکنید...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وقتی با چشم غیر مسلح میشه دید گفتن نداره 

مثل اینکه من محجم بعد به خواستگارم بگم راستی من چادریما 

باز نظر خودت مهمه

دوستان عزیزم بی‌نهایت به دعای دلای قشنگتون نیاز دارم ❤️ التماس دعا 

خیلی ریز و غیر مستقیم سعی گن لا به لای صحبت ها به روش بیاری ببینی واکنشش چیه

چجوریه این انحراف.جوریه که تو دید اول مشخص میشه؟

حس میکنم تا الان دیده و انگار مشکلی نداره .ولی تو باید بپرسی حتما 

لطفا برای حاجتم صلوات یا حمد میفرستین.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

اگر یه درصدم احتمال میدی نفهمیده

بهش بگو

بهتر از اینه ک بعد چندماه و وابستگی،یهو به روت بیاره

تاريك انديشان هميشه سعى مى كنندزنان را در «سياهى» نگه دارند؛آنها از روشن شدن ذهن زن مى ترسند !چون خوب ميدانند اگر زن بداند،به فرزندانش هم ياد ميدهد !
خودش دیده دیگه چیو بگی؟

نمیدونم میگم نکنه بعدا بهونه بیاره که ندیدم و فلان

از طرفی میگم شاید براش مهم نباشه و خودم بگم حساس بشه 


گیر کردم بین این دوتا :(

این کاربری دست چند نفر هستش ممنون که تاپیک‌ ها رو مقایسه نمیکنید...

نه کور نیست ک نگو ارزشتو نیار پایین

من بینیم یکم فرو رفتگی داره

ی بار جلو نامزدم گفتم حالا از اون روز هی ب روم میاره 

تو هستی،هستیه منو دلیل مستیه منو و هر انچه ارزوی من بود تو مقصد رسیدنی تو وارث دل منی همان که ارزوی من بود❣𝓐𝓵𝓲❣

وقتی با چشم غیر مسلح میشه دید گفتن نداره مثل اینکه من محجم بعد به خواستگارم بگم راستی من چادریما باز ...

با چشم غیر مسلح هم دیده میشه حتی :(

این کاربری دست چند نفر هستش ممنون که تاپیک‌ ها رو مقایسه نمیکنید...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792