این آقا اصلا دوست همسر بنده است
دیروز با همسرم رفتیم کافه ( عقدیم)
همین دوستش زنگ زد گفت بیا بریم بیرون گفت من با خانمم کافم
گفت کدوم کافه شوهرم اسم کافه رو گفت
دیدم گفت عههه منم نزدیک اونجام
خلاصه اومد و نشست و میخواست به من دست بده من دست ندادم خب شوهرم دوست نداره
بعد نیم ساعت چهل دقیقه شوهرم رفت دستشویی دستاشو بشوره
دیدم شمارشو در آورد گذاشت رو میز گفت اگه امیر اذیتت کرد به خودم زنگ بزنبا یه لحن چندشییییی یه چشمک هم زد 😐
منم گفتم ترجیح میدم به دیگران حالی کنم چه جایگاهی تو زندگی مشترک من و همسرم دارن و شماره رو پاره کردم
هیچی هم به همسرم نگفتم
فقط دم رفتنی که دیگه ما داشتیم سوار ماشین خودمون میشدیم شوهرم گفت فلانی سری بعد با خانمت بیا که خانم من تنها نمونه ما که همش بحث های مردونه میکنیم نگا من کرد رنگش پرید
یه آدم چقدر میتونه بیشرف باشه
حالا موندم به شوهرم بگم یا نه
آخه همکار هم هستن