2777
2789

یه دفعه خونه ییلاق مامانم اینا مهمان اومد اقاهه میخواست بره حموم لباس زیر نداشت از بابام گرفت پوشید فرداش که میخواستن برن شهر خودشون شرت بابامو دراورد یه میخ رو دیوار زده بود اویزون کرد رو اون میخ رفت.🤧

لامصب چرا فکر کرد بابام دوباره اونو میپوشه🤮

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزترین میزبانم امام رضای عزیزم و شهدای شلمچه بودن

قبل از اون هم قلب مادرم

          ♡خدایا شکرت♡                                 ☆اَللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم☆

😂😂😂😂

|•یاسمنم•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس می‌کردم•|   goftino.com/c/xJbnEE

نمی‌دونم منتظرم بقیه بنویسن بخونم 

هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ; بی باک تر از آهو,آرام ترم از شیر...هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر ; رنج از پی رنج آید,زنجیر پی زنجیر...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792