پس م دوسال و نیمه است. همه ی سختیاش با منه، ولی همه توجهش ب باباشه. میریم خونه مادرشوهرم اصلا انگار ن انگار من وجود دارم با اینکه کم میبینه اونارو. الان با شوهرم قهرم ی ساعت باهم رفتن بیرون وقتی برگشتن اصلا محلم نزاشت موقع شام رفت نشست پیش باباش. بچه های شماهم اینجوری ان؟