خیلی دلم گرفته و از خودم عصبیم هیچ وقت واقعی زندگی نکردم از وقتی بچه بودم سرم تو درس و کتاب بود و فقط درس میخوندم آخرشم کنکور قبول نشدم نشستم پشت کنکور ولی دیگه نای درس خوندن نداشتم و نخوندم ولی با عذاب وجدان نخوندن زندگی کردم پدرم فوت شد و بیشتر حسرت میخورم ک اگه واقعا زندگی کرده بودم تو خانواده بودم شاید بیشتر لذت میبرد از زندگی و الان حال روحی داغون و افسرده نداشتم کاش یکی بود میگفت نخون