یاد یه چیز بامزه افتادم🤣 با شوهرم دوست بودیم من خیلی خودم و میگرفتم براش عاشقش هم بودم ولی بروز نمیدادم، بعد میدونستم از دخترای ورزشکار خوشش میاد، ببیننننن هر روز صبح منی که انقدرررر تنبلم ساعت ۶ بیدار میشدم میرفتم تو پارک میدوییدم. که اگه زنگ زد بگم ببخشید نمیتونم صحبت کنم دارم به ورزشم میرسم🤣🤣 من خیلی تنبلم واقعا الان فکرش میکنم چجوری اینکاررو میکردم، حالا از خونه هم میتونستم ولی میخواستم خیلی طبیعی باشه و صدای محیط هم بیاد، حالا ازدواج کردیم من ده قدم راه نرفتم محض رضای خدا
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
میشه راز موفقیتتو بگی؟کجا آشنا شدین؟ رابطه فیزیکیتون چجوری بود؟بیشتر اون پیگیر بود یا شما؟اگ زنگ نمی ...
سلام عزیزم، بیشتر فکر میکنم اون خودش خیلی پسر خوبی بود، ما اول تو مهمون پارتی طور آشنا شدیم، یک سالی با هم دوست بودیم، رابطه فیزیکی نداشتم چون میدونستم همه چی و خراب میکنه، بهش گفتم فقط بعد ازدواج این کارو میکنم، خودمم اصلا علاقه مند به ازدواج نشون نمیدادم، جالبه که اون برعکس من هرچی بیشتر دوری میکردم بیشتر سمتم میومد، و میگمخودش بچه ی خوبی بود چون بهم قولی میداد صد در صد قولش و عملی میکرد. مثلا من بعد از کارم فقط بهش زنگ میزدم یه جورایی با سیاست میرفتم جلو که فکر نکنه مشتاقم، درحالی که براش میمردم🤣