2777
2789
عنوان

خاطره زایمان من(طبیعی_سزارین)

| مشاهده متن کامل بحث + 753 بازدید | 88 پست
عزيزم منم بعد زايمانم به خاطره افسردگي شير نتونستم بدم من خيلي حالم بد بود هيچكس هم دركم نمي كرد

بله بماند ک برای دیراومدن شیرم وشیرخشکی شدن دخترم چقدر حرف شنیدم و اذیت شدم بعدشم دخترم کولیک داشت ونااروم بود همه میگفتند دلیلش شیر خشکه

سلام عزیزم...خیلی خوشحالم که ازاون همه درد راحت شدی... ولی دوتاسوال.. 1.چرا راضی به زایمان طبیعی ش ...

میدونی گلم بدنا فرق میکنه معلومه عمل جراحی وسزارین سختی خودشو داره ولی من رنجی برای طبیعی کشیدم ک اصلن دردای عملم بچشمم نمیومد.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واقعا خیلی ناراحت شدم از اینکه انقدر درد کشیدین من خودم هم دانشجوی مامایی هستم و واقعا به این معتقدم که برای زایمان طبیعی باید بیشتر از سزارین آماده بود هم آمادگی خود مادر و ورزش کردن و بالابردن آگاهی اش از روند زایمان هم پوزیشن خوب بچه ولی همه ی اینا معنی نداره وقتی پزشک کارشو بلد نباشه وقتی ماما دلسوز نباشه چطور نفهمیدن پوزیشن بچتون واقعا برای طبیعی مناسب نیست.. چطور اجازه دادن این همه درد بکشین...

کدوم شهرین؟

سلام عزیزم...خیلی خوشحالم که ازاون همه درد راحت شدی... ولی دوتاسوال.. 1.چرا راضی به زایمان طبیعی ش ...

من از ابتدای بارداری دنبال پزشکی برای سزارین بودم و پیدا نکردم سرانجام بهمین خانم دکتر توسط یکی از اشنا ها معرفی شدم ک گفت اخرش میگم سزارین کنه ولی بعد معاینه با وجود سپردن همین اشنا ک با خانم دکتر دوست بودند ایشون راضی نشدن و من بدترین ضربه روحی اونجا خودم ...این قصه سر دراز دارد دوست عزیز

موقع زایمانم من و یه خانمی باهم بستری شدیم.جفتمون هم با امپول فشار میخواستیم زایمان کنیم.با بعد از ۱۲ساعت از تزریق زایمان کردم بخاطر یه مشکلی تا مرز سز هم رفتم ولی با کمک دکترم یساعتته طبیعی زایمان کردم. ولی اون خانم هنوز زایمان نکرده بود.دکترش قرار بود اگه تا یروز دیگه زایمان نکنه سزش کنه.

شرایط بدن هرکسی متفاوته.یکی زود واکنش نشون میده یکی دیر.


میگن شبا ، فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا , خدا کنه همین حالا رویای تو گفته بشه پیش خدا
من از ابتدای بارداری دنبال پزشکی برای سزارین بودم و پیدا نکردم سرانجام بهمین خانم دکتر توسط یکی از ا ...

ای بااباااااا...واقعا متاسف شدمممم...

برای حل مشکلم یه صلوات میفرستی???              خدایا خیلی خیلی میترسم ولی  دل خوشم  به این ایه (وافوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد)...خدایافقط توبینایی توشنوایی خودت میدونی توی دلم چی میگذره خدایاکمکم کن..ان شاءالله همه به حاجات شون برسن...(بیاین برای هم دعاکنیم)
واقعا خیلی ناراحت شدم از اینکه انقدر درد کشیدین من خودم هم دانشجوی مامایی هستم و واقعا به این معتقدم ...

یکی از بهترین بیمارستان های خصوصی مشهد و بهترین دکترها... فک میکنم مطلع بودند پزشک سونو گرافی یک اشاره ای کرد ک سر جنین کجهو تو لگننرفته ماماها پچ پچ میکردند صورت جنین فالو هست میترسم کیسه اب پاره کنم ومن فقط نگرانتر میشدم بمن جوابی نمیدادند من فقط میترسیدم تصور کنید تو این شرایط بد استرس سلامت بچمم اضافه شده بود

موقع زایمانم من و یه خانمی باهم بستری شدیم.جفتمون هم با امپول فشار میخواستیم زایمان کنیم.با بعد از ۱ ...

دقیقن درسته. باسرم سوم من به یک خانمی سرم اول زدن وبا من بردند اتاق زایمان حتی من در انتظار دخترم بودم که صدای گریه نوزاد اون خانم شنیدم

دقیقن درسته. باسرم سوم من به یک خانمی سرم اول زدن وبا من بردند اتاق زایمان حتی من در انتظار دخترم بو ...

چجوری دکترت نفهمیدکه سرش کجه.

من قبل از بستری با اینکه نامه داشتم دکترم گفت بیا مطب روز قبلش.سونو کرد بعد گفت برم بستری بشم.

میگن شبا ، فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا , خدا کنه همین حالا رویای تو گفته بشه پیش خدا
ای جانم چقد اذیت شدی منم خیلی میترسم منم طبیعیم برام دعا کن



نترس برای زایمان طبیعی فقط ارامش ویه روحیه خوب میخواد.

میگن شبا ، فرشته ها از آرزوی آدما ، قصه میگن واسه خدا , خدا کنه همین حالا رویای تو گفته بشه پیش خدا
وواااای سه تاسرم فشاررر...من با اولی تموم نشده بود زاییدم و درداش وحشتناک بود ب بدختی خودمو کنترل می ...

بله بله خیلی درد وحشتناکی بود من با خودم کلی دعا بردم که از شدت درد نتونستم سراغی ازشون بگیرم خانمای بستری اتاق میگفتند ایت الکرسی بخون ولی مگر درد امان میداد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز