2777
2789
عنوان

شوهرم و نمیخام دیگه

92 بازدید | 1 پست

چند ساله  تو ساختمان پدر شوهرم زندگی میکنم طبقه بالا اونان طبقه پایین ما شوهرم مشکل ناباروری داره بچه دار نمیشیم 

من هر چقدر بهش گفتم نمیخام ابنحا زندگی کنم بریم تو زندگیمون دخالت میکنن شوهرم خودش مرد خوبیه ولی میگه من نمیتونم پول ندارم باید همینجا زندگی کنی 

من دیکع واقعا نمیتونم هم دارم بدون بچه باهاش سر میکنم هم آورده ور دل ننه باباش دبک خسته شدم خانوادم نمیان خونم انقد پدر شوهرم مادر شوهرم همیشه مزاحم ما هستن. دو ستام نمیان خونم دیگه میخام امشب بهش بگم نمیتونم باهاش زندگی کنم  هیچ کاری برام نمیکنه ولی من همیشه پا به پاش دکتر براش رفتم همیشه آمپول هاشو زدم 


💚

ناباروی با دخالت خانوادش قاطی نکن و غرورش له نکن...

بگو من دیگه نمیتونم دخالت خانوادتو تحمل کنم یا جداشیم یا طلاق

تینامممم.تعلیق شدم با این کاربری امدم امضا معرفم ...امضاخوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792