دختر کلاس اول خیلی زرنگ باهوش با ادب ساکت از شوهر اولش
شوهر جدیدش این دختر رو اذیت میکن عمه ام تا میره بیرون میاد مبین دختر رو بست ب در یا انداخت تو حموم یا دهنشو بست ادیتش کرد تازه عمهچام فیلم گرفت ازش داشت دختر رو پاهاشو میبست میگفت باید هر چ من مقکنم انجام بدی ب دختر داشت میگفت انگشت پانو بخور بوس کن وگرنه میندازمت تو حموم میزنمت خیلی ازار اذیت دیگه من همش عداب وحدان دارم میگم نمن ی بلایی دیگه هم سرش اورد عمه ام جرات ندار چیزی بهش بگه