نامزد بودیم واسه عروسیمون پول نداشت پدرشم ی ادم گشااااد که اصلا انگار ن انگار پسری داشته ک قرار بوده زن بگیره و باید واسش پول کنار میزاشته
خلاصه شوهذم میخاست ماشینشو بفروشه که عروسی و وسایلایی ک ب عهدشه بخره
خرریییییت کردم نفهمییی کردم نزاشتم گفتم ن تو نفروش من ماشین خودمو میفروشم !!
ماشین خودمو فروختم
دراخر فهمیدم ی ماشین دیگ هم داشته داده برا بابای گشادش خونه خریده درسته درجریانم کاغذ داره ک فلان قدر پول خونه مال خودشه
ولی زد زیرش و پنخان کردن از ترس اینکه بندازمشون بیرون
احمقا الهی خیر نبینن الهی خیر نبینن تو خونه ای که پولش. حق زندگی ماس دارن زندگی میکنن بعد من خودم مشتاجری بکشم الهی تو اون خونه عذاب قبر ببینن یکی یکی