۷سال دارم باهاش میجنگم اینقدر دارو خوردم. هی خوب میشم هی بد میشه
همش ترس از دست دادن،مامان وخواهرم دارم
نگران بیماری لاعلاجم
با کوچیک ترین بیماری به مرگ فکر میکنم. میشینم گریه میکنم
باز از اینو که به چیزای منفی فکر میکنم عذاب وجدان بدتری میگیرم
کسی هست مثل من. باشه
همین الان دارم به این. فکر میکنم اگر مامانمو ببرم چکاپ آزمایش نکنه مریضی بدی داشته باشه
ضربان قلبم بالاس استرس شدید میگیرم اگر بهش فکرم نکنم. بدتر میاد توذهنم دارم خفه میشم
بله من قبلا اینطوری بودم وحشتناک
هیچی کاریش نکردم سنم که رفت بالاتر بهتر شدم
من اینجوری بودم اخرش سرطان تیرویید گرفتم،انشالله شما هیچ مشکلی پیدا نمیکنین الانم مشکل وسولس شدسد دارم
منم تقریباً این علائمو دارم چیکار کنم 😭
من
هروقت تا میگن مریضم مخصوصا که خیلی منفی هم هستن سرماخوردگی رو بزرگ میکنن قشنگ صد دفعه سکته میکنم دوباره زنده میشم
قفسه سینم درد میگیره
همش میگم کاش سکته کنم بمیرم راحت بشم از دستشون
چرا پیش یه روان درمانگر خوب نمیری؟
نباید تا جایی که میتونی بهشون بها بدی
