امروز برنامه روتین خونه خودمو انجام دادم
ناهار درست کردم
رفتم خونه مادرم
اونجا هم کاراشو انجام دادم
یه قسمت کمد دیواری رو ریختم بیرون و مرتب کردم
از رختخوابها، دوتا پتو ملافه هاشو بیرون اوردم و شستم
چیزی خروجی نداشت این قسمت. چون نوه ها و بچه ها گاهی که دیر وقت باشه و فرداشم تعطیل باشه اونجا میخوابن، برای همین رختخواب و پتو و بالش و تشک ها زیاده. یکم صابون خوشبو رنده کردم گذاشتم تو یه کیسه نخی کوچیک و گذاشتم لای رختخوابها.
یه قسمت کمد دیواری وسایل داداشم بود بهش زنگ زدم چیکارشون کنم، گفت بریز تو یه کارتن و بذار تو حیاط عصری میام میبرم 😇😇😇
دیگه بیشتر از این وقت نداشتم بمونم
اومدم خونه باز عصری که همسرم میره سر کار منم میرم خونه مامان به بهونه کارای روزمره! مادرم ❣️
دلم میخواد یکم کتاب بخونم ولی خسته م