من هرروز بهش زنگ میزدم
امروز نزدم گفتم ببینم اون میزنه یا نه
اونوقت از صبح تا حالا که رفته دریغ از یه تماس ....
نمیخوام بریزید سرم و بگید وای که توقعاتی داری و از دیگران توقع نداشته باش و این جور حرفهای شعاری ....
ولی واقعا یه حالی شدم از اینکه من اینهمه مدت هرروز بهش زنگ زدم و جویای حال و احوالش شدم سرکار و اون امروز که نزدم حتی نگران هم نشده بگه یعنی چی شده که زنگ نزده من بزنم ببینم چه خبره ....
واقعیت ها خیلی ناخن
انگار بهم نشون.داد هیچ توجهی بهم نداره
حتی میتونست زنک بزنه حال من نه حال بچه خودش رو بپرسه...حس بدی بفهمی اینهمه وقت انرژی و محبت و توجه صرف یکی کردی و پشیزی هم ارزش نداشتی براش