مثلا چند وقت پیش دیدم صفحه تلویزیون ماته و چیزی دیده نمیشه رفتم نزدیک دیدم آیسو کلشو کاکائویی کرده فقط تا چند لحظه خودمو ناراحت نشون دادم و گفتم کارش درست نبوده
من که از بس میگم اینکارو نکن و اینکارو بکن خسته شدم 😩😩😩😩😩
از وقتی که مادر شدم، فهمیدم چقدر میتونم قوی باشم ؛ جایی برای تسلیم شدن یا استراحت کردن وجود نداره ؛ هر احساسی هم که داشته باشی باید عاشقانه پیش بچه ات بمونی و ازش مراقبت کنی ... چون یکی هست که تکیه گاهش تویی ؛وقتی بغض میکنه، بوی تنت ، صدات، لمس کردنت،دلشو آروم میکنه ... یعنی یکی هست که تمام دنیاش تویی🩷
خب من بعضی وقتا از بعضی کاراش خیلی حرص میخورم یمدت بود داد میزدم ک نکننننن اما خیلی فایده نداشت الان چندین بار با صدای بلند و با لحن جدی میگم نکن مامان.بیا اینو ببین. مثلا مشغولش میکنم با یچیزی که میدونم دوست داره.اما واقعا کنترل کردن عصبانیت خیلی سخته.من خیلی رو خودم کار کردم ک کمتر حرص بخورم
یعنی چی که ما انسان را در رنج آفریدیم و زندگی او مملو از رنجهاست؟میخوام صد سال سیاه نمیآفریدی
من که این کارو میکنم به ازای هر حرفی که گوش نده یه دونه حرفشو گوش نمی دم مثلا اگه چیزی بگم بگه نه میگم خوب باشه یکی طلبت دیکه هم گیرنمیدم یه جایی که اون یه چیزی میخواد میگم نه همون طور که تو گوش ندادی اینجوری بیشتر حرفمو گوش میده بعضی از روزا هم که حال هر دوتامون خوبه در مورد کارای خوب و بد حرف میزنم که منو چقدر خوشحال میکنه کارای خوب اون