میخوام برم تولد دوستم یه اکیپیم همه میرن غیر از من بیشتر بابام مخالفه هرچقد به مامانم میگم بهش نگیم میریم میگ نه میگه میترسم بابات میفمه ال میشه با میشه میگم بابا که اون شب سرکاره شما برین خونه مامانبزرگ من میرم خونه دوستم میگه یهو دید بابات برگشت گف میام خونه مامانبزرگ دید تو نیستی اصن هرچی گفتم گف نه ولی من میخام برم اخرین سالیه که باهمیم خب دلم میخاد برم تولد جدیدانم کنکور گند زده به حالم چیجوری راضیش کنم))):
بعضی پدرمادرا هنوز فکر میکنن صاحب بچه هاشونن درصورتی که هنوز نمیدونن اونا فرزندشونن و اختیار تصمیم دارن حتی کودک رو نمیتونی مجبور به کاری که دوست نداره کنی چ برسه به سن بالاتر