پیرو تاپیک قبلم که این بود:
دیشب ساعت یازده با برادرم رفتیم داروخانه گفت بشین تا برم و دارو ها رو بگیرم بیام منم یهو یه چیزی یادم افتادم خواستم برم بهش بگم پیاده شده یه ماشین پراید سه نفرم توش بودن وایستادن به تیکه انداختن و سوار شو یعنی داشتم از ترس سکته میکردم داداشم یهو سر رسید یکیشون فقط جرئت کرد بیاد پایین داداشم چنان زد تو دهنش فکش خورد شده الان میگن شکایت میکنم داداش وکیلم میگه بستگی داره اما اگه شاهدی نباشه شاید محکوم بشی این برادرمم که طرفو زده سپاهیه میگه اصلا به شکایت نمیرسه برسه هم محکوم نمیشم خداوکیلی چه گیری کردیم تو خیابونم آسایش نداریم از دست مزاحم
صبح برادرم خودش رفته بود بیمارستان که اونجا بستریه عیادتش طرف گفته بود تو اینجا چیکار میکنی میگه گفتم شنیدم میخوای ازم شکایت کنی اومدم کمکت کنم کلا خودمو و خانوادم دستمون تو کاره اومدم کمک کنم روند شکایتت زودتر طی بشه وقتی فهمید داداشم چیکارس همین صبح با رضایت خودش مرخص کرده بود خودش رو از بیمارستان😂یه نفس راحت کشیدم خدا رو شکر دردسر نشد ولی خدایی دخترا مواظب خودتون باشین آدمای مریض زیادن اصلنم به نحوه لباس پوشیدنت نیست من حجابم خوب بود بعضی ها ذاتن آشغالن اگه برادرم نبود یا دیرتر میرسید خدا میدونه چه بلایی سرممی اومد سه نفر خب آدمو بدزدن هزارتا بلا سرش میارن