خواهرشوهرم اوایل ازدواجمون پول زیادی از شوهرم گرفت به بهانه اینکه پول نداره و مستاجرن
پول اندازه نصف خونه بود
قرض گرفت و خونه خرید قرار بود سریع پس بده ۳ سال بعد داد
ما خودمون تو گرفتاری بودیم هی الکی مظلوم نمایی میکرد نه ماشینشو فروخت و نه طلاهاشو
بعد ۳ سال با زور و دعوا همون مبلغ که ارزشش خیلی کم شده بودو پس داد
ما خودمون افتادیم تو قرض بخاطر خرید خونه من مجبور شدم طلاهامم بدم به علاوه کلی قسط....
خلاصه که این ادم بد ذات زندگیمونو خیلی تو فشار انداخت
اویل شوهرم باور نمیکرد که چقدر اینا بدن که به مرور خودش فهمید
حالا مشکلم اینه این موضوع تموم شده این روزا سخت ماهم میگذره ولی وقتی میبینم خواهرشوهرم داره میره دبی یا انقدر راحت خرج میکنه حرصم میگیره و فشاری میشم
حس میکنم بی وجود حق بچه هامو خورده
ازش بیزارم ولی دلم نمیخواد این کینه باشه توام بخاطر ارامش خودم
چیکار کنم