یک سال برگشت مریصی روحی روانی پیدا کرده بودم و معده درد کلا نریص بودم
و یه شب که خیلی حالم بد شد خوابیدم و بعدش دیدم که روح از بدنم جدا شد از در اتاق رد شدم و خودم شوکه شدم دوباره برگشتم رد شدم دخارمودیدم خوابه کنارم و فقط خدارو صدا میزدم میگفتم خدایا دخترم کوچیکه خودت کمکم کن و بیدار شدم دوباره همین تجربه رو داشتم ولی به طور دیگه بین خواب و بیداری بودم ولی خواب بودم و همه چیز داشت بالای سرم نیجریه خواب بودم ولی بیدار بود فلج خواب نه یه طوری که انگار قراره بمیرم و اونجاهم از خدا خواستم برگردم