دختر خالم پونزده سالشه با یه پسره دوست شده
پسره خرش کرده دختر خالم یروز که خالم نبوده پسررو دعوت کرده خونشون و پسره ام کار خودشو کرده
بعدشم که باهاش خاسته کات کنه دختر خالم بش گفته ولی بهم دست زدی پسره ام خندیده گفته تو اسکلی اینچیزا خیلی برا همه عادیه و از همجا بلاکش کرده
دوروزه خونه ماست و همش گریه میکنه شانس آورده فقد دخترونگیشو نگرفته
توروخدا نگید خیلی وقته باهمیم همو دوس داریم فلانه
هرکسی میتونه به وقتش تغییر کنه و یه آدم دیگه بشه
به هرکسی اعتماد نکنید