الان از لحاظ عاطفی و جنسی خیلی با شوهرم.خوبم.اما خب اجتماعی نیست تو هیچکدوم عروسیا و عزای فامیل نه میزاره برم.نه میاد.هروقتم تو شهر زندگی کردیم فقط خیانت کرده ولگردی کرده بدهی بالا آورده
منم که خودم شهر زندگی کرده بودم خونه پدرم.یعنی خونه پدرم شهره
نمیتونم اینجا زندگی کنم
اما هرچی فکرش میکنم میبینم آینده ای ندارم
اما میترسم جدابشم پشیمون بشم
هم از تنهایی میترسم
هم الان چون رابطمون خوبه نمیدونم چجوری بگم طلاق میخوام
آخه واسه طلاق حداقل باید دعوایی چیزی بشه
من ممیتونم بگم بخاطری که آینده ندارم میخوام جدا بشم