ی خاهر دارم شش سال ازم کوچیکتره با برادرم ی معامله کردیم ازش پولی میخاستم گرفتم برادرم جلو خودم حرف دلش رو نتونسته بود بگ رفته پیش این خاهرم گله شکایت منو کرده خاهرمم باهام سر سنگین بود گفتم چی شده کلی پیام فرستاد برام
پیامهاش رو ندارم ترسیدم بچه هام ببین زودی پاک کردم درکل اینطوری بود ک برادرم عصبانی بوده رفته گله کرده این عوض اینکه آرومش کنه نشسته ازم پیشش بد گفته ک اره این همین جوریه تازه شناختی و فلان بعدم خاهرم هر چی از دهنش دراومد برام پیام فرستاد تو بدی وفلان