کیا جدا شدن با یه بچه و خونه گرفتن میخام جدا زندگی کنم اما تیکه انداختیم پای داماد مبل فرش یخچال لباسشویی اینا را شوهرم خریده میگه بخای برس اینا را نمیدم ببری از طرفی ام یخچال و فرش تلویزیون اقلام ضروری یه خونه است نمیدونم چکار کنم حالام به مشکل خوردم چون مکرر خیانت کرددیدم بخاطر بچم بخشیدمش برای سال ها آدمم نمیشه هرزه تر شد میگه گوه خوردم باز راه میوفته دنبال بیوه ها و خرابا بی ناموسی میکنه
کدوم شهر زندگی می کنی؟؟؟؟؟ خیلی کار خوبی می کنی حتما جدا شو
امشب دور از جون همه خبر فوت یک خانم جوان رو دادن خبرشو داشتم ک تو زندگی با همسرشم خیلی عذاب کشید میگم کاش ک حداقل اگر عمر ب دنیا نداشت از زندگیش لذت می برد.. خدایی 5 دقه آدم نباید جایی بمونه ک حال دلش خوش نیس
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
کدوم شهر زندگی می کنی؟؟؟؟؟ خیلی کار خوبی می کنی حتما جدا شو امشب دور از جون همه خبر فوت یک خانم جوان ...
من محلات هستم. ازم شکایت کرده بود خود زنی کرده بود الکی رو لج بازی چون مهریم گزاشتم اجرا رفت شکایت ضرب و جرح و توهین کرد خونه و ماشین به نامم بود گفت پس بدی رضایت میدم منم بردم بش دادم رضایت داد حالا دوباره رفته بازش کرده
هیچ پولی ندارم فقط ماشینش توقیف شد برای مهریه که الانم پارکینگه میتونم آوردم بیرون بفروشم خونه شابد بتونم رهن کنم ولی نمیدونم یخچال و فرش و ضروریات چه کنم
نمی دونم محلات کجاس ولی تو بعضی شهرها سوییت با لوازم اجاره میده بدون پول پیش فقط با اجاره مخارج زندگ ...
الهی ناکام و ناامید شه فکر نمیکنم هیچ شوهری به هرزگی شوهر من بوده باشه ۸ ساله ازدواج کردم اندازه صد برابر موهای سرم ازش هرزگی دیدم دوسال پیش اومده بود تو خونه زن بیوه مزاحمش شده بود میگه تو نباید به من میگفتی این زنه بیوه هه تقصیر تو بوده یا زنایی که سینه و باسن بزرگ داره من تحریک میشم میرم سمتش یا چون زنه ... بود بخدا اغفال شدم و جالبه همیشه با مدرک میرفتم خونه ننش بارها انقد فشش میدادن خفت و خواری بش میدادن سرش پایین بود میگفت اشتباه کردم حالا که چوب تو همه جاش کردم میبینه نه راه پیش داره نه پس میگه کمبود داشتم در جایی که بیشرف نه کمبود داشت نه چیزی تو روی من خوب بود میخندید میرفت تو اونج اعتماد خیانت میکرد و زن بازی میکرد سرطان بگیره