2777
2789
عنوان

تجربه ی بد من از عموم

275 بازدید | 10 پست

سلام بچه ها

اول از هرچیزی ازتون میخوام لطفا قضاوتم نکنین و خواهرانه بهم کمک کنید

رک و خلاصه اگه بخوام بهتون بگم اینکه که از ۹ سالگی عموم بهم تجاوز میکرد

لطفا چیزی راجب این موضوع ازم نپرسید چون دوست ندارم یاداوری بشه برام چهارده ساله نتونستم باهاش کنار بیام کارم به خودکشی و روانپزشکم رسیده اما نمیدونم چرا خدا نمیخواد بمیرم

مشکل من اینه که یه اقا پسر از دانشگاه خاستگارمه خیلی دوسش دارم ولی ترس و وحشت هیچ جوره نمیزاره بهش جواب مثبت بدم میدونم رابطه نداشته و اهل این چیزا نیست اما نمیدونم اگه گذشتمو بفهمه و بهش بگم چه واکنشی نشون میده اصلا نمیخوام از دستش بدم ولی از یه طرف خیلی از قضاوتش میترسم اینکه باور نکنه و بهم تهمت بزنه اگه هم بهش نگم خیلی بدتر میشه اصلا نمیدونم چیکار کنم بنظرتون مردی هست که این شرایطو قبول کنه؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

۱ اول خودتو درمان کن بعد ازدواج کن

۲ این مسعله دست خودت نبوده پس برای همیشه خاکش کن عزیزم تو این قضیه رو به پسر پیغمبر هم بگی یه روزی یجایی دعوایی دادگاهیی..به روت میاره

عزیز جان اول باهاش دوست عادی باش کمی شناخت پیدا کن ببین چطوریه همه آدم ها اولش رفتار خوب نشون میدن ولی بعد مدتی نقاب تظاهر می‌ره کنار و واقعیت رو میشه 

بعدش اگر مصمم بودید هر دو طرف تا خاستگاری خواست پیش بره و رسمی شه اون موقع اگر صلاحه بگو

الان نه به باره نه به داره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792