همون بهتر کشت خیلی رو اعصاب شده بود
این ندیمه رو فرستادن امار شاهزاده رو دربیاره
اینم نمیره مطالب مهمو به دالیم و مرد ریشوه بده که
بعنوان اتو نگه میداره ، بعدا ک شاهزاده خیالش راحت شده سولنان از قصر رفته و دیگه کسی بهش شک نداره
این ندیمه لش میشه رو صندلی میگه شاهزاده خانوووم خواهربزرگتونو تونستین ببینید ، بعدم کلی پول میخواد از سوریا بعنوان حق السکوت تا قصر بسازه و با مادرش اونجا زندگی کنه
بعدم ب سوریا دستور میده و وسایلاشو برمیداره و اخرم توهین میکنه بهش ک قلابی هستی و ... سوریا هم با اون گوی سنگی میزنه تو سر دختره