دوستم من سر بارداریم،اول ماه4,دور از جون همسرت،همسرم با موتور تصادف بدی کرد ،لگنش شکست رباط صلیبی پاره مچش هم ترک
اوایل کرونا هم بود وحشتناک،بیمارستان فیروزگر بستری
حالا این ک بستری بود باید میرفتم بیمارستان و رسیدگی بماند....
مرخص شد برات تعریف نمیکنم نمیکنم چ کشیدم شب تا صبح صبح تا شب .....
بعد 1ماهش باید میرفت فیزیوتراپی،دادگاه و بیمه و برای تصادف
شکمم روز ب روز بزرگتر میشد و پا پ پاش رفتم اینور اونور
بخدا توی دادگاهش طول کشید منم تکرر ادرار داشتم دیگ سربازه خودش تایم دسشویمو میدونس میذاش برم
میخوام بگم خیلی خیلی استرس و اضطراب بود کل بارداریم
الان پسرم پیش دبستانی ،10 سوره با زبان اشاره ،حروف انگلیسی،شعر حفظی دیگ نمیدونم چنتاس
باهوش خیلی پسرم خیلی
خیالت راحت گلی