2777
2789
عنوان

رمان هایی که میخوندیم یادتونه😃

148 بازدید | 10 پست

خدایی رمان های قدیم یادتونه هرچی دختر اول داستان بیشتر زجر می کشید و آسیب میدید از پارنترش آخر قصه خوشبخت تر میشد نمونش بهار تو ازدواج اجباری(هرچند بنظر من خیلی نچسب بود) ، رمان بادیگارد اگه خونده باشید دختره تو یه خونواده پولدار روشن فکر می‌تونست بره با یکی مثل خودش رفت با یه پسر خیلی غیرتی چقدم دهنم سرویس شد انقد که مصیبت داشت رمانش ، سفر به دیار عشق هم که گل سر سبدش بود😂 شما هم از این دست رمانا میحوندین

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اون رمان ک دختره چشماش ابی بود پولدار بود

ی پسره تقریبا فقیر صحنه سازی کرد دختره رو کشوند خونش بابای دختره هم صدا زد گفت دخترت بامنه 

دختره اولش نمیخاستش بعد عاشق شد 

شوهرشم خواننده شد  یادتونه؟ 

ازدواج اجباری ک بهار خیلی تنها بود

💕🌸☘️🌹

اون رمان ک دختره چشماش ابی بود پولدار بودی پسره تقریبا فقیر صحنه سازی کرد دختره رو کشوند خونش بابای ...

نمیدونم انقد رمان میخوندیم یادم نیس ولی فک نکنم همچین چیزی خونده باشم ، بهار خیلی رو مخ بود انگار بین دخترا از همه خوشگلتر بود






نمیدونم انقد رمان میخوندیم یادم نیس ولی فک نکنم همچین چیزی خونده باشم ، بهار خیلی رو مخ بود انگار بی ...

دالان بهشت ، گناهکار, ازدواج اجباری، اخرین بوسه 

فقط اینارو یادمه از بینه اون همه

💕🌸☘️🌹

دالان بهشت ، گناهکار, ازدواج اجباری، اخرین بوسه فقط اینارو یادمه از بینه اون همه

یه رمان بود دختره عاشق یه پسر منگل میشه الان که فکرش میکنم میگم با چه عقلی اینو میخوندم 😂 یه رمان هم از اینستا میخوندم وسطاش پیجش پرید فک کنم بخاطر جاهای خاک.برسریش بود




یه رمان میخوندم به اسم دختری به رنگ شب فک کنم به دختره صدیق میگفتن پسر عموشم امیرعلی خیلی همون میخواستن ی مشکلاتی پیش اومد دختره با یکی دیگه عقد کرد ..  تو کانال بود کانالشو خصوصی کرد دستم خورد اومدم بیرون و دیگه هم پیداش نکردم هنوز تو فکرشم نفهمیدم چی شد تهش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792