بچها ماجراش طولانیه
من خواهرشوهرم یک سال پیش فوت کرد
دوتا بچه دوقلو داره
دوتا دختر ۷ ساله
و پدر بچهام تا الان نگهشون داشته و از الان میگه نمیتونم نگهداری کنم و میخوام زن بگیرم
یکم دعوا کردن با مادرشوهرم ولی زورشون نرسید و باباهه غیب شده
شوهر من تک داییه و پدرشم فوت شده
ی خواهر شوهر دیگه دارم که شوهرش خیلی اهل رفت و آمد نیست و به مادرشوهرم رو نمیده
الان مادرشوهرم بچهارو آورده پیش خودش ولی از پسشون برنمیاد
نه مشقشونو بلده نه چیزی
این بچهام تو محروم ترین حالت ممکنن
شوهرم بهشون میرسه ولی ما کلا دو هفته یکبار میتونیم بریم اونجا
نهایتا ده روز یکبار
شما بعنوان یه زندایی وظیفه منو چی میدونین
هم دلم برا اون دوتا بچه میسوزه بی پدر و مادر دارن بزرگ میشن و هیچ محبتی نمیبینن
هم میترسم رو زندگی خودم اثر داشته باشن