دختر خاله ام مدتی هست که همش میگه من (یعنی خودش) میخوام برم قلاب بافی یاد بگیرم .
خب ما هم تحسینش کردیم و بهش انگیزه دادیم . البته این حرفش مال اول مرداد ماه امساله
و تا الان نرفته
دوباره که هم رو دیدیم همش میگفت میخوام برم قلاب بافی یاد بگیرم و درآمد داشته باشم
آبان تموم بشه اواسط آذر میرم ( از اول مرداد امسال میگه میخوام برم )
من حس کردم تو نگاهش انگار میخواد یکی میخواد تشویقش کنه و بهش انگیزه بده
من دوباره مثل قبل شروع کردم بهش انگیزه دادم
و گفتم واقعا عالیه جدای از درآمد یه هنر یاد میگیری و سرگرم میشی
و درآمد هم که داشته باشی چه بهتر
اون استادی که میخواد آموزش بده براش آبان و آذر مهم نیست
همین فردا برو یه آموزشگاه ثبت نام کن شروع کن
اما اما
سریعا بهم گفت : وای آشپزخونه ام کثیفه پرده هام رو نشستم فرشام رو شامپو فرش نزدم و دیوارام رو دستمال نکشیدم
تا این ها تموم نشه که نمیتونم کلاس برم هر موقع کارای خونه رو تموم کردم بعد میرم
خلاصه من متعجب شدم
خدایی چون خودمم کار خونه انجام میدم واقعا قبول دارم کار خونه داری سخت و سنگینه
اما کلی خانم خانه دار دیدم که با وجود خانه داری و مسئولیت بچه کوچیک
برنامه میچینن کلاس آموزشی میرن
از این تعجب میکنم که چرا این از اول مرداد هی میگه میخوام برم یاد بگیرم تا حالا نرفته
الان تا بهش میگم همین فردا برو
اینجوری جواب میده ؟؟
این رو هم بگم که خودش گفته شوهرش تو امور خونه و نظافت خونه واقعا سخت نمیگیره که بخواد گیر بده و اینکه همراهی هم باهاش میکنه
چه واکنشی نشون بدم به دختر خاله ام بهتره ؟؟