و خونه نسبتا بزرگ و منطقه خوبی هست
خونه شخصیه ولی برای سازمان هست
امروز همسرم از دهنش در رفت ک مادرم میگه اونجا رو پس بدید بیاید اینجا مستاجر داداشت بشی( تو شهرستان و خونه کوچیک) و کنار داداشت کار کن
من خیلی ترسیدم از این حرف ناراحت شدم و گفتم از بیرون خیلی دارن ما رو کنترل میکنن و من از این شرایط راضی نیستم
شوهرم داد و بیداد کرد ک دیگه حرفی بهت نمیزنم و هر وقت خواستم برم غصه ات بگیره و من نمیرم
سر همین موضوع بحثمون بزرگ شد و می‌خواست بره
حق با کیه بنظرتون
من نباید نگران بشم ؟
چرا باید خونه ی سازمانی ک رایگان و دلبازرو پس بدید برید مستاجری؟
نریااا
حق با توعه
کاش این خانواده شوهرت اینقدر تو زندگی بچه شون دخالت نکنن
کدوم بی عقلی خونه سازمانی رو ول میکنه میره مستاجری؟؟؟؟؟؟؟؟
بجای بحث و داد و بیداد
انقدر از منطقه و خونه فعلیت ن تعریف خوب بده که خودش دلش نیاد بره
نباید سریع واکنش نشون میدادی با آرامش میگفتی نظر تو چیه بعدم میگفتی ولی اینجا بهتر و راحت‌تریم
حق با توعه ولی سیاست داشته باش حرفتو رک نگو ب مردا.اون لحظه بخند بعد کم کم گوششو پر کن با نظرات خودت اینجوری دعواتونم نمیشه
خود شما میدونید آقایون نسبت به خانوادشون بی نهایت حساس هستند
گفته شما یک جور کنایه بوده دیگه
وقتی همسرتون با شما صحبت میکنند در مورد همه موضوعات
بهتره کلام شما هم تند نباشه
می‌تونستی یکطور دیگه باهاش صحبت کنی شما
که هم منطقی باشه هم کنایه نباشه
شوهرتون هم که با شما موافقه
این بنده خدا فقط اومده براتون تعریف کرده، خیلی صادقانه، کار بدی نکرده که!
شما با روی خوش حرفاشو گوش کن و بعد خیلی نرم نظرت رو بگو... از محاسنت خونه ات بگو خصوصا حسنهایی که واسه همسرت داره مثل ارزون بودن و بزرگ بودن و ...
چرا الکی خودتو عذاب میدی
تو ترسیدی درست ولی فکر کنم بیانت و جملت اصلا درست نبود
باید مینشستی میگفتی ببین بیا معایب و مزایاها رو کنار هم بذاریم
مثلا ببین اینجا چقدر خوبه دلبازه تقریبا رایگانه روی پای خودتی و فلان فلان
بعد معایب اونجا رو میگفتی و در آخر میگفتی این از محبت مامانته ولی خب هر جور نگاه کنیم اینجا برای ما بهتره
زبووووووون خوش زبونی خیلی مهمه
یه حرف اشتباه ممکنه همین فردا تورو بلند کنه ببره خونه مستاجری
