4ماه باهاش بودم خیلی خوب بودیم باهام دعوا میکردیم همش خودش میمود معذرت میخواست گریه میکرد خیلی یروز رغدیم پارک جلو خودم گریه کرد گف نمیتونم برم از پیشت چون روستا زندگی میکردند همه کاری برام میکرد هیوقت بهم تو نمیگف حس میکردم خیلی پسر زشتیه ولی میخام عکسشو بزارم ببینید خوبه