هفته ی بعد عروسیمه. بعد الان که یه دستبند طلا دارم که بابام خریده سر یه بحث مسخره مامانم گفت نمیدم دستبندو ببری اون ماله منه من النگوی خودمو دادم اونو برات خریدم. منم گفتم مدیونی اگه بدی. بحثمون بالا گرفت هرچی واسه جهازم خریده رو سرم منت زد مثل همیشه بعدم بابام اومد نشست به اون گذاشت روش گفت منم دفاع کردم از خودم گفتم اینطوری نیست حمله کرد روم دست بلند کنه نذاشتم دستشو گرفتم و جیغ زدم دست به من نزن. با این حال بازوم کبود شده و دستمو زخم کرد با ناخناش. بعدم زنگ زد به همسرم گذاشت روش دوباره گفت زنت وحشی شده فلان شده. الانم چپ میره راست میره به بابام میگه خونه رو بزن به نامم فردا اتفاقی برات بیفته این الان دست روم بلند میکنه فردا از خونه بیرونم میکنه. با اینکه من دست روش بلند نکردم فقط از خودم دفاع کردم دستشو گرفتم که بهم نزنه. 26 سالمه ایا درست بود من اجازه بدم که مادرم کتکم بزنه و هیچ کاری نکنم؟
کار اشتباهی نکردی
چقدر کارش اشتباهه که به شوهرت زنگ میزنه و همچین حرفایی میزنه 🥲 آبروت رفت که
چه دوستی خواهر من
دیگه زنگ به شوهرت زدنش چی بود
با این شرایط میگفتی دستبندت ارزونی خودت وقتی دیدی این اخلاق داره
مطمئنی مادر تنی خودته؟زن بابا ها بخدا بهترن حرمت چهار صباح مهمون بودن دختر شوهرشون تو خونه نگه میدارن
اخلاق مادرت نرمال نیست ، همه زندگی هر پدرو مادری پچه هاشن ، ولی به چه دلیل دست بند و نمیخواد بده بهت ..
آخه هیچ مادری اینجوری نیست
زیاد سخت نگیر چند روز دیگه به امید خدا میری سر خونه و زندگیت دلت برای این روزا تنگ میشه
کار اشتباهیی نکردی از خودت دفاع کردی فقط
ناراحت نشدی به شوهرت زنگ زد همه چیو گفت؟ 😢
خیلی رفتار بدی داشت مامانت
ای بابا عزیزم ناراحت شدم نه نباید دست بلندمیکرده اونم رو دختری به سن شما
واقعا بعضی مادرا عجیبن واقعا غمم گرفت مامانم خیلی مظلوم و مهربون بود حیف از دستش دادم همش میگم کاش بد بود یاد بدیاش میافتادم
بنظرم به زبون بگیر بزار ازدوتجکنی رفتی خونه خودت رفت و امدومحدود کن
عیبی نداره مادرته .کارمادرتم اشتباه بود صد درد صد
کتک و خونه رو ول کن
چرا به همسرت زنگ زد؟چرا جلوش رو نگرفتی
این مهمتر از کتکه باور کن
چرا ماجرا رو به شوهرت گفته!
😐 چه کاریه بابا فردا اصلا شوهرت از رفتار مادرت ازتون سو استفاده میکنه
گندشو درآورده چرا بابات چیزی نمیگه چندسالشه چرا بی فکره
اخ از این پدر مادرا روانی
بی لیاقت های که بچه میارن
چند روز دیگه رفتی سر خونه زندگی دیگه خونش نیا
اره مادر خودمه. خیلی زود همه چی بهش برمیخوره و وقتیم ناراحت میشه کنترلی رو خودش نداره. تا بچه بودم جوابشو نمیدادم ولی الان واقعا دیگه نمیتونم تحملش کنم. یه بار جلوی همسایمون ناراحت بود بهم فحش داد منم برگشتم گفتم اینطوری هستی که از دستت فرار میکنم پاشد جلوی اونا دوباره حمله کرد بهم اونا گرفتنش
