در روابط با خانواده همسر از اینکه مادرشوهرتون بیاد خونتون خوشحال میشید؟
خودم راستشو بگم نه
چون مادرشوهرم اصلا از اشپزی خوشش نمیاد
و همیشه دنبال اینه ما یه جوری بریم خونشون که وقت شام گذشته باشه .یا پدر شوهرم رو بفرسته یه چیزی بخره یا یه چیز حاضری بذاره
هیچ میل نداره زنگ بزنه بچه هاشو جمع کنه و میگه خودشون باید بیان و پسراش فکر میکنن این کارش بخاطر بزرگ بودنش و بحث احترام به پدر مادره که مادرشون توقع داره اونا احوالشو بپرسن ولی تو این ده سال من و بقیه عروسی خوب میدونیم تنها دلیلش تنبلیشه
اینکه دلش میخوادعروسا بیان بپزن اونم دست به سیاه سفید نزنه
ما عروسا هم هیچ وقت برای پختن زودتر نمیریم
ولی برای مهمونی کل کاراشو میکنیم
ولی بازم زورش میگیره
من خودم بچه دارم و در اینده مادرشوهر میشم
ولی واقعا این حسی ک نسبت به مادر شوهرم دارم و اصلا دلم نمیخواد دیگه بیاد خونمون
باعث عذاب وجدانم میشه و فکر میکنن در اینده هم عروس منم همین کارو میکنه
در حالی که من روز اول اینطور نبودم براشون و هنوزم تو مهمونی ها واقعا صدم رو میذارم
ولی مادرشوهرم خیلی گشاده
خب ادم احترام میذاره انتظار داره احترامم بیینه دیگه
واسه همین منم دلم نمیخواد بیاد وقتی اون از رفتن ما خوشحال نمیشه ما چرا از اومدنش خوشحال بشیم