2777
2789
عنوان

روابط با مادر شوهر

113 بازدید | 15 پست

در روابط با خانواده همسر از اینکه مادرشوهرتون بیاد خونتون خوشحال میشید؟

خودم راستشو بگم نه

چون مادرشوهرم اصلا از اشپزی خوشش نمیاد

و همیشه دنبال اینه ما یه جوری بریم خونشون که وقت شام گذشته باشه .یا پدر شوهرم رو بفرسته یه چیزی بخره یا یه چیز حاضری بذاره

هیچ میل نداره زنگ بزنه بچه هاشو جمع کنه و میگه خودشون باید بیان و پسراش فکر میکنن این کارش بخاطر بزرگ بودنش و بحث احترام به پدر مادره که مادرشون توقع داره اونا احوالشو بپرسن ولی تو این ده سال من و بقیه عروسی خوب میدونیم تنها دلیلش تنبلیشه 

اینکه دلش میخوادعروسا بیان بپزن اونم دست به سیاه سفید نزنه

ما عروسا هم هیچ وقت برای پختن زودتر نمیریم 

ولی برای مهمونی کل کاراشو میکنیم 

ولی بازم زورش میگیره

من خودم بچه دارم و در اینده مادرشوهر میشم 

ولی واقعا این حسی ک نسبت به مادر شوهرم دارم و اصلا دلم نمیخواد دیگه بیاد خونمون 

باعث عذاب وجدانم میشه و فکر میکنن در اینده هم عروس منم همین کارو میکنه

در حالی که من روز اول اینطور نبودم براشون و هنوزم تو مهمونی ها واقعا صدم رو میذارم 

ولی مادرشوهرم خیلی گشاده

خب ادم احترام میذاره انتظار داره احترامم بیینه دیگه

واسه همین منم دلم نمیخواد بیاد وقتی اون از رفتن ما خوشحال نمیشه ما چرا از اومدنش خوشحال بشیم 

چند سالشه ؟سالمه ؟

دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چون هر آدمی دوست داره خانوادش بیان و برن به احترام شوهرم دوست دارم بیان ولی یکی اینکه اونا اخلاقشون اینطوریه حتما باید دعوتشون کنی بیان و اینکه از در میان تو شروع میکنن ایراد گرفتن تا برن و اینکه توقع دارن هر هفته شوهرم ما بریم خونشون یعنی این حق برام قایل نمیشن شاید یه هفته بخوام با شوهرم تنها باشم جایی برم اصلا برم خونه فامیلام به همین دلیل ما ماهی یه بار میریم اونام سه چهار ماه یه دفعه دعوت میکنم بیان   اینم بگم هروقت بفهمن می‌خوام برم شمال خونه مامانم یه داستانی درست میکنن گند بزنن به اعصابم

فقط 12 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

سن و سال بالا اکثرا حوصله ندارن 

مامان خودمم اگه ب خودش باشه دلش میخواد تنها باشه و کسی نره پیشش ولی چون بابام ب شدت علاقه داره بچه هاش جمع باشن دورش چیزی نمیگه

البته ایشون مهمون نوازیش سرجاشه ولی خب من میفهمم میل و رضای درونیش نیس

مادرشوهرمم بنده خدا باهم تو ی ساختمانیم من هر روز میرم پیششون ولی ی وقتایی ک دلش بگیره ناراحت باشه با پدرشوهرم قهر باشه میاد پیش ما و من اون تایم واقعا خوشحال میشم از اومدنش

چون هر آدمی دوست داره خانوادش بیان و برن به احترام شوهرم دوست دارم بیان ولی یکی اینکه اونا اخلاقشون ...

مال منم همینن 

اتفاقا خثبه دعوتی هستن 

سرزده بیاد ک اعصابت بدتر بهم میریزه

مال منم همینن اتفاقا خثبه دعوتی هستن سرزده بیاد ک اعصابت بدتر بهم میریزه

اره حوصله سر زده ندارم دعوتیم با ناز و ادا میان اون خونمون میگفتن زیر همکف هواش بده بوی سوسک میده نمیایم این خونمونم میگن راه دوره نمیایم دوساعت راهه  الآنم از خرداد نیومدن تلویزیون سوخته دعوت نکردیم که نقهمن 

فقط 12 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

حالازودتربرید درست کنید .چی ازتون کم میشه .سن‌وسالی ازش رفته دیگه دل وحوصله نداره .توکه جوونی میگی ن ...

از اول عروسای بزرگتر اینطور نبودن

الان من برم هر هفته برای اونا هم غذا بپزم 

کلی تدارک ببینم ؟ 

خدایی شما روز جمعه حاضری همچین کاری کنی ؟ پاشی از تفزیح خودت و بچت و شوهرت بزنی 

بری اشپزی خونه مادر شوهر

بعد جاری هات تا شب برن بیرون و کیف و حال بعد حاضر اماده بیان شام بخورن؟

من حال دارم 

اتفاقا مهمونی هام خیلی هم زبان زده 

سفره میچینم از این سر تا اون سر

ولی خب وقتی من اینطور احترام میذارم انتظار دارم مادر شوهرمم زنگ بزنه و هممون رو دور هم جمع کنه و احترام بذاره به ما 

در ضمن والله من برای شکم نمیرم 

ساده ترین غذاهارو بذاره 

یه لوبیا پلو بذاره یه استانبولی بذاره

مهم اون حس دور هم بودنه 

کسی برای شکم نمیره اونجا 

اتفاقا شما که اینطور میگی هیچوقت به این حرفی ک زدی خودت عمل نمیکنی فقط زبون نصیحت داری

سن و سال بالا اکثرا حوصله ندارن مامان خودمم اگه ب خودش باشه دلش میخواد تنها باشه و کسی نره پیشش ولی ...

والله ما هرچی دیدیم اتفاقا سن و سالشون بالاس مدام دوست دارن بچه هاشون دورشون باشن 

البته مادر شوهر منم دوست داره 

ولی میگه خونه من نیایید 

هی من چتر شم خونه شماها

یا غذا نپزم 

ادم تنبلیه کلا

والله ما هرچی دیدیم اتفاقا سن و سالشون بالاس مدام دوست دارن بچه هاشون دورشون باشن البته مادر شوهر من ...

نه من خیلیارو دیدم حوصله ندارن

مامانمم شاید سالی ی بار بیاد خونه من اصلا حوصله جایی رفتن هم نداره 

بیخیال سخت نگیر مثل بقیه برو بیا خودتو اذیت نکن 

نه من خیلیارو دیدم حوصله ندارنمامانمم شاید سالی ی بار بیاد خونه من اصلا حوصله جایی رفتن هم نداره بیخ ...

نه من که کاری ندارم 

هر وقت بگن میریم 

هر وقت شوهرم بخواد دعوتشون کنه دعوت میکنم

این حسم که دوست ندارم بیاد خونمون تو دلمه

و باعث عذاب وجدانم شده

میگم نکنه فردا روز عروسمم بدش بیاد من برم 

درحالی که به قول معروف ما نسل مادرشوهرهای مظلومیم 

واقع توقعاتمون صفره 

نه من که کاری ندارم هر وقت بگن میریم هر وقت شوهرم بخواد دعوتشون کنه دعوت میکنماین حسم که دوست ندارم ...

مجبور نیستی خوشت بیاد حتما 

همین ک احترام میذاری دعوت میکنی و بدخلقی نمیکنی باهاشون کافیه

ما خیلی کارارو از روی رضایت انجام نمیدیم از روی احترام یا ب دلایل دیگه انجام میدیم پس عذاب وجدان نداشته باش

از اول عروسای بزرگتر اینطور نبودنالان من برم هر هفته برای اونا هم غذا بپزم کلی تدارک ببینم ؟ خدایی ش ...

آهامن بدمتوجه شدم .

همه عروسا باهم باید کمک کنن .این که یه نفرکارکنه ظلمه

آخرهفته روهم برای تفریحه .وسط هفته برید که اگه کاریم کردی براپدرومادرشوهرت کرده باشی نه جاریا

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز