سلام عزیزای دلم
اقا اینجا چرا اینطوری شده؟!
پست اول اجازه نمیده همه ی مطلب و عکسامو بذارم
مجبورم خرد خرد تو کامنتا ادامه بدم
ممنونم که صبوری میکنید.
جونم براتون بگه که من خیلییییی منتظر این پاییز بودم، تو مغزم کلی براش برنامه ریزی داشتم ، ولی خب زندگی کِی به میل و برنامه های ما پیش رفته؟!

اوایل پاییز با کارهای کلاس اولیمون گذشت، این که شب ها به موقع بخوابه، صبح زود صبحونه از گلوش پایین بره، تغذیه مدرسه اش کافی و سالم باشه، تو مدرسه خوشحال باشه و از پس چالش های معاشرت با بچه های دیگه به سلامت عبور کنه

تا این جاهاش خوب بود اما ناگهان افتادیم تو لوپ مریضی و هممون به طرز عجیبی دچار بیماری های ویروسی شدیم و از اینجا به بعدش دیگه فقط سعی کردیم که زنده بمونیم…😂
ادامه اش رو تو کامنت ها میگم؛