ببین همه کاره که نه
ولی چون می‌دونم مدلش اینطوریه که به خانواده من خیلی احترام میذاره، منم میتونم این احترامو برا خانوادش حفظ کنم
و چون خانوادش یه شهرن و ما قراره جای دیگه زندگی کنیم نمیدونم تا چه حد این دخالتا باشه
ایشون هم بچه آخره هم تک پسر
جدی میترسم🥲
آره نمیدونم شایدم همشون یاد گرفتن تو خواستگاری اینو بگن. از خصوصیات خواستگار اصفهانی اینه که خیلی توقع جهیزیه بالا از دختر دارن. مادراشونم خیلی دنبال اینن دختر شاغل باشه یا از خونواده خیلی پولداری باشه.طوری که یه سری مادرا همش دم دانشگاه فرهنگیان یا تو بیمارستان ها دنبال دختر خوب میکردن😐 بعد یه سری هاشونم هر چی پولدار باشم نهایت مسافرتشون فقط مشهد بوده.مثلا طرف پولداره ها ولی مسافرت میگه فقط با ماشین خودم میرم و چادر میزنم اصیل اهل هتل و سفر هوایی نیست همشون نه ولی اکثریشون واسه من اینجوری بودن.
به نظرم شما مستقیم ازش بپرس که اولویت زندگیت مادر پدرته یا همسرت ؟ بگو من برام مهمه که بعد ازدواج اولویت من باشم
تو اصفهان مامان و خاله و فامیل مادری خیلی روی عروس نظر میدن.. یه مورد اینطوری از نزدیک دیدم.
ما اصفهانی نیستیمولی یه دوست اصفهانی داشتم.
شوهر من هم اوایل خیلی به حرف پدرش گوش میداد الان یه کم بهتر شده ولی هنوز ۹۰ درصد هر چی اون بگه قبول میکنه چون پدرشون روی همه بچه هاش نفوذ داره.
خب اینو پرسیدم
گفته همسر آیندم اولویته
ولی خب حرف تا عمل خیلی فرق میکنه 😁
یه چیزایی که از نظر ایشون احترامه از نظر من بچه ننه بودنه
و همینطور برای ایشون هم همینه
مثلا من خیلی وقتا سر سفره غذا نمیخورم
براشون خیلی بده که اعضای خانواده با هم غذا نخورن
یا مثلاً اینکه بعضی وقتا تو مهمونی ها شرکت نمیکنم
میخوام بگم این دو طرفس و برمیگرده به همین اختلاف فرهنگی
حالا نمیدونم سر این قراره چقدر اذیت بشم
من منعطف هستم ولی ایشون به نسبت من انعطاف کمتری دارن تو اینطور مسائل
من شاید بتونم قاطی جمع خانواده بشم ولی ایشون نمیتونن فاصله بگیرن
آره اینو خودشم گفت
یکی از چیزایی که گفت این بود که اگه خانواده من بخوان بهت چیزی بگن بهشون میگم اگه حرفی راجع بهت دارن به خودم بگن تا بهت بگم، نه اینکه مستقیم چیزی بگن
و راجع به تیکه های فامیلاش هم گفت تا جایی که بهشون توهین نشه مشکلی ندارم جواب بدی
ولی خب با توجه به شرایطی که داره (تک پسر بودن و بچه آخر بودن و اینا) می‌دونم که قراره اذیت بشم
من خودم ادم مذهبی ای نیستم شوهر سابقم هم همینطور والا هر غلطی فکر کنی هم میکرد سیگار میکشید م شروب می خورد تتو داشت اما جلوی فامیلاشون مخصوصا فامیلای دورشون وقتی می رفتیم اصفهان کلا یه ادم دیگه میشد منم مجبور میکرد پوششم و عوض کنم جلوشون
