الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
اگر ایران بجز ویرانسرا نیست/من این ویرانسرا را دوست دارم.اگر تاریخ ما افسانه رنگ است/من این افسانهها را دوست دارم.نوای نای ما گر جانگداز است/من این نای و نوا را دوست دارم.اگر آب و هوایش دلنشین نیست/من این آب و هوا را دوست دارم.به شوق خار صحراهای خشکش/من این فرسوده پا را دوست دارممن این دلکش زمین را خواهم از جان/ من این روشن سما را دوست دارم.اگر بر من ز ایرانی رود زور/من این زور آزما را دوست دارم.اگر آلوده دامانید، اگر پاک/من، ای مردم، شما را دوست دارم