امشب یه کم غر زدم و قیافه گرفتم که چرا هر پنج شنبه هی میری خونتون خواب منو ببر تا یه جایی بعد جمعه هم قول داده بود به داداشش که بره دوربیناشون وصل کنه.منم غرزدم اه اینم جمعه بیشتر هفته ها جمعه ها برا کار میره .بعد سر همین که هی گفتم یه دفعه یکی محکم زد تو صورتم تو چشمم خورد .بعدشم کثافت راحت خوابیده .دلم میخاد یه تلافی دربیارم ولی وحشیه نمیتونم .خوابم نمیبره از حرص.از غروب قیافه گرفته بودم خونشونم رفتیم محلش نمیزاشتم حرصمو گرفته بوده .اخه خسته شدم چیه هر هفته چندین ساعت هی زنگ میزنن بهش بیا بیا .آدم گاهی دلش میخاد یه جا دیگه بره خواب