ببین استارتر، باید ببینی خودت چی از زندگی میخوای. باید ببینی چه چیزهایی توی دنیا تو رو واقعا شاد و خوشحال میکنه. اینکه آخر هفته ها بری شمال یا لواسون یا فرحزاد و چمیدونم اینطورجاها، موزه ها و کاخ های بزرگ تهران، بازارهای لوکس و فراوون ... ببین اگه کمتر از اینا برات تفریح حساب نمیشه و دلت با این چیزاست که خوش هست ، خب باید تفاوت های تهران و قم رو بپذیری و چون دلت ممکنه توی قم بگیره .
ولی اگه یه شام که خودت درست کنی و سه شنبه شب بری جمکران روفرشی پهن کنی با شوهرت بشینین بخورین و دعای توسل بخونین، یه فالوده خوردن توی یه آبمیوه فروشیِ معمولی و دو تا فلافل خوردن و بوستانِ سر خیابون، انواع جشن های مذهبی که توی قم خیلی پرشور و عالی برگزار میشه، این ها هم برای شاد کردنِ دلت کافیه ، قم یا هر جایِ دیگه برات فرقی نداره .
بستگی به فقط و فقط خودت داره. که دلتو با امکانات اطرافت شاد کنی یا نه.
اما به نظر من این چیزا بهونه هست. بعضیا کلاً با تیپِ مذهبی و معتقدِ آدمای قمی نمیسازن و ته دلشون ممکنه فکر کنن چه کوته فکر و غیرِ روشنفکر ! یعنی از سبکِ زندگیِ قمی ها دلشون بگیره. این یه واقعیته که خیلی ها اینطور هستن مخصوصا تهرانی ها .
من یه دوست تهرانی دارم که هر دفعه میاد قم غر میزنه که دلم گرفت از بس همه مشکی پوشیدن (چادر رو میگه) از بس که خشک و بی روح هست ...
ولی من دقیقاً برعکسِ این قضیه رو می بینم و امنیت رو توی این شهر خیلی بیشتر از وقتی مشهد بودم حس میکنم و مهربونی رو توی خانوماشون.
خوب بشین ببین طرز تفکرِ «خودت» چیه. همه دیگرانی که به تو میگن نرو از دیدگاه و ارزش های خودشون داره به قضیه نگاه میکنن .