سلام خانومای گل..امشب خونه مامانم دعوتم بعد از سه هفته و کلی دلتنگی قراره امشب بریم خونشون..صبح که زنگ زدم خواهرم جواب داد گفت مامانم کتفش گرفته کلی اصرار کردم که ترو خدا با این وضعیت خودتونو توو زحمت نندازین..الان شوهرم اومد خونه دیدم موهاشو یه مدل خیلی خیلی خیلی پسرونه و سوسول زده و یه دست لباس خیلی جذب خریده..اونقدر شوکه شدم که باهاش دعوام شد و الانم از این همه بی فکریش دارم گریه میکنم..حالا چیکار کنم خانواده ام به شدت متعصب هستن..چه جوری امشب با این تیپ و وضعیتش بریم خونه مامانم؟بابام کلی عصبانی میشه و از شوهرم نا امید میشه اگرم نریم مامانم کلی دلتنگ و منتظرمه..با این حالش از صبح داره زحمت میکشه..چیکار کنم؟به نظرتون تنها برم؟البته مامانم اینها دورن یعنی باید شب بمونیم و ظهر برگردیم ترو خدا بگید چیکار کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دقیقا همینطوریه که اصلا نمیدونم چیکار کنم...حتی الان بیشتر گریه ام به خاطر اینه که عصبانی شدم و زدم ...
عزیز دلم بابات ممکنه بهش حرفی بزنه یا دعوا بشه،یا اینکه ممکنه فقط ناراحت شه؟؟درجش چقده؟
کارشان تفکیک است : زن را از مرد، عقل را از بدن، انسانیت را از جامعه...//////////////////////// آلبر کامو / یادداشت ها: با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع میشد اما عذاب همین است:«آنها بموقع نمی میرند.».
کارشان تفکیک است : زن را از مرد، عقل را از بدن، انسانیت را از جامعه...//////////////////////// آلبر کامو / یادداشت ها: با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع میشد اما عذاب همین است:«آنها بموقع نمی میرند.».
من خودم تیکه پاره هم کنم شوهرم نه یه لباس سوسولی میپوشه نه موهاشو اونجوری میزنه ولی من عاشق تیپ پسرو ...
من عاشق مدل مردونه ام...البته چون خانواده امم خیلی سختگیرن و به سختی با این ازدواج موافقت کردن و چون اوضاع مالیمون هنوز درست نشده..کلا به زندگیم بدبین هستن...این تیپ شوهرمم الان بیشتر از زندگیم نا امیدشون میکنه..چون اوضاع مامانم اینها خداروشکر خوبه..طفلک شوهرم مثلا خواسته ابرو داری کنه و تر و تمیز امشب بریم خونه مامانم..ولی من گفتم با این مدل موهات که نمیشه بریم..اونم گفت پس یعنی نمیریم منم گفتم نه و رفت سرکار..
ولی بنظرم مدل موهاش فقط به خودش مربوطه الان مادرشوهرت بگه موهات و اونجوری درست نکن میگی چش ...
آره دیگه..اونقدر عید مادرشوهر و پدرشوهرم به لباسام و مدل مو و ارایشم گیر دادن که رفتم وسط مسافرت با پول عیدی ها یه دست لباس بزرگتر از سایز خودم گرفتم و خیلی اذیت شدم..ولی شوهرم همش میگفت توجه نکن و نظر من مهمه که منم مشکلی ندارم ولی من دیدم داره دعوا میشه بین شوهرم و خانواده اش منم رفتم خریدم..😧