داشتم میرفتم بازار دیدم یه موتوری اقا حدود سن ۴۵ سال خوشتیپ با زیش مرتب و تر و تمیز کنار یه خانمه وایساد هی یواش یواش میگفت بیا بالا برسونمت و ...بعد خانمه رفت جلو تر راه میرفت دیدم چشم مرده همش به باسنه زنست(باسن خانمه زیر مانتو اداری هم بزرگ بود هم تکون میخورد مشخص بود)زنه میگفت نه برو اون اصرار میکرد بیا بالا تا زنه رفت جلو سوار تاکسی شد مرده رفت پشت تاکسیه وایساد و ...
اون لحظه داشتم فکر میکردم با خودم حالا خانمش با خیال راحت تو خونه داره بچه داری میکنه میگه به شوهرم اعتماد کامل دارم این عوضی اینجوری تو خیابون جولان میده.
خیلی ناراحت شدم خیلی قیافش خیلی گپل زنک بود اقاعه.