من ۳۰و ایشون ۳۳سالشه….
از اسفند باهم اشناشدیم..عاشق همیم عاشققق..
اما ۴روزه کاتیم..همش ب دوستام ز میزنه و گریه میکنه و سراغ منو میگیره..هرشبببب باهم بودیم هرشب باهم بیرون..هرلحظه کنارهم..
ی اخلاقی ک باعث شده همیشه شکست بخورم بی سیاستیمه و اینکه تاخوبم ازخودم بهتر نی وقتی عصبانی میشم دیگ داد میزنم نمیبخشم کش میدم😭😭😭گفته بود ب دوستام من از عصبانیتش میترسم..
از ی طرفم گفتم دیگ باید تاعید تکلیف رابطمون مشخص کنیم..
اونم اوایل میگف اوکی من عاشقتم نمیتونم بدون تو ولی ی دعوایی شد وگف خرف دلم من اهدافی دارم ک تاعید نمیتونم..تو میتونی چندسالی صبر کنی و من گفتم نه…و تموم شد ..تاالان همییییشه ک دعوابوده اون منت منو کشیده من شبی ک میخاست تموم شه گفتم بیا بجنگیم براهم بیا فلان ولی خب دیگ نشد الان ۴روزه کاتیم تاحالا ی شبم دووم نمیاورد پیام نده ب من😭😭😭
میدونم داغونه میدونم همش ب دوستای مشترکمون ز میزنه سراغم میگیره گریه میکنه ولی میگ دیگ نمیشه…
توروخدا بگید چیکار کنم دارم جون میدم😭😭😭😭