بچه ها خواهر زادم نوزاده اورده بودم پیش خودم نگه دارم یه شب بعدش همش یه چیزی میدید و میترسید صفحه 2

تمشکچروکیده

مدیر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

1403/08/15

02:48

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مامی،نعنا

عضویت: 1402/10/12

تعداد پست: 8242

۱ ونیم سالشه

اها. جاشو عوض میکردی. میبردی تو یه اتاق دیگه و با بازی یا خوراکی سرگرمش میکردی.

1403/08/15

02:55

0 نفر لایک کرده اند ...

تمشکچروکیده

مدیر استارتر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

خب یه بسم الله می گفتی سوره جن رو میخوندم آیت الکرسی میخوندیم چهار قل وان یکاد همینطور وایسادی بچه ز ...

بخدا قران اینا خوندم بچه بدتر وحشت میکرد و قلبش بدجوری میزد همش به سقف نگاه میکرد و نشونم میداد

1403/08/15

02:56

0 نفر لایک کرده اند ...

ریحانه

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

inurface

عضویت: 1401/08/02

تعداد پست: 4073

ایت الکرسی خوندم بدتر وحشت میکرد و جیغ میزد

چون اونا زجر میکشیدن وحشتناک تر میشدن چهار قل و وانیکاد میاوردی میبردیش بیرون

1403/08/15

02:57

1 نفر لایک کرده اند ...

تمشکچروکیده

مدیر استارتر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

اها. جاشو عوض میکردی. میبردی تو یه اتاق دیگه و با بازی یا خوراکی سرگرمش میکردی.

هر کاری کردم هی دستش رو مشت میکرد رنگش گچ شده بود میلرزید اخر زنگ زدم ابجیم و بردمش خونشون

1403/08/15

02:57

0 نفر لایک کرده اند ...

حسنا7468

عضویت: 1400/02/30

تعداد پست: 1287

اره بردمش خونشون یه سال و نیمشه

خدا حفظش کنه.کلا بچه تا سه سالگی باید پیش مامانش باشه دوری از مامانش بهش حس بی امنیتی میده.

1403/08/15

02:57

0 نفر لایک کرده اند ...

inurface

عضویت: 1401/08/02

تعداد پست: 4073

بخدا قران اینا خوندم بچه بدتر وحشت میکرد و قلبش بدجوری میزد همش به سقف نگاه میکرد و نشونم میداد

باید میبردیش بیرون

1403/08/15

02:57

0 نفر لایک کرده اند ...

تمشکچروکیده

مدیر استارتر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

چون اونا زجر میکشیدن وحشتناک تر میشدن چهار قل و وانیکاد میاوردی میبردیش بیرون

دیگه بچه رو بردمش خونشون

1403/08/15

02:57

1 نفر لایک کرده اند ...

inurface

عضویت: 1401/08/02

تعداد پست: 4073

دیگه بچه رو بردمش خونشون

ولی کلا ابن کارا ر بکن خودتونو اذیت نکنن

1403/08/15

02:58

0 نفر لایک کرده اند ...

تمشکچروکیده

مدیر استارتر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

ولی کلا ابن کارا ر بکن خودتونو اذیت نکنن

چشم حتما

1403/08/15

02:58

1 نفر لایک کرده اند ...

تمشکچروکیده

مدیر استارتر

عضویت: 1401/12/19

تعداد پست: 7325

باید میبردیش بیرون

اره بردمش خونشون اگه میموند سکته میکرد

1403/08/15

02:59

0 نفر لایک کرده اند ...

مامی،نعنا

عضویت: 1402/10/12

تعداد پست: 8242

هر کاری کردم هی دستش رو مشت میکرد رنگش گچ شده بود میلرزید اخر زنگ زدم ابجیم و بردمش خونشون

خوب کاری کردی. بچه ها چشمشون بازه یه چیزایی میبینن که ما نمی تونیم ببینیم. بچه منم یه بار بیرون بودیم شب هم بود به یه بالا پشت بوم زل زده بود هی اشاره میکرد میخندید صدا درمی آورد. هر چقدر جعبه جاش کردیم باز به همون نقطه خیره شده بود.

1403/08/15

03:00

2 نفر لایک کرده اند ...