یکی از فامیلامون هست مرد هست بعد از رنش جدا شده با پدرمم صمیمی هست. هفته ایی سه چهار بار میاد خونمون از خونش هم تا خونه ما ی ساعت راه هست من اصلا راحت نیستم و اذیت میشم نمیدونم واقعا ادم خوبیه یا ن شوخ طبع و مهربون هست اما عادت بدی ک داره خیره میشه من واقعا اذیت میشم الان دیشب خونمون بود امروز هم قرار بود بیاد من هرچی ب مامانم میگم میگه زشته ینی چی ک زشته من خودم از سروصدا و اینا بیزار هستم تو اتاقمم حوصله ندارم بمونم بعد هرچی میگم متوجه نمیشه میگه گناه داره رندگیش خراب شده جز ما کسیو نداره.
من واقعا دوست دارم از خونمون فرار کنم🚶♀️
لطفا برای حل مشکلاتم و رسیدن ب خواسته ام صلوات بفرستین و دعا کنین میگن دعای نینی سایتا زود اجابت میشه ❤❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
صبحونه ،ناهار شام ،بین اینا هم میوه و چایی ،یعنی جمعه ها بجای استراحت ،فقط سرپا بودم
خوب شد زمان مختار فضای مجازی نبود وگرنه دار ودسته اوباش کوفه هشتگ میزدن: نه به اعدام شمر_نه به اعدام عمر بن سعد_نه به اعدام حرمله🙌(نحوه شهادت شهید آرمان و شهید عجمیان، تا مغز استخوانم را سوزاند😓)