جاریم خونش شهرستانه ،تازه زایمان کرده ،چندروز مامانش پیشش بوده ولی الان خودش تنهاست .
مادرشوهرم هم بعش سر میزنه ولی خب اونطوری که بگی به دردش بخوره و کاراشو بکنه نه .
بعد من تصمیم گرفته بودم فردا خودم تنها با اتوبوس برم شهرستان پیش جاریم بمونم تا اخرهفته که همسرم بیاد ،باهم برگردیم .
الان به مامانم گفتم شاید برم پیش جاریم ،پشیمونم کرد گفت نه بابا خودت کار و زندگی داری ولشون کنی بری ، اون هم تنها نیست مادرشوهرت و جاریای دیگه ات پیشش هستن نمیخواد بری .
ولی واقعیت اینه با هیچکدوم اندازه من راحت نیست ،الان موندم چیکار کنم برم یا نرم