من از بچگی زیاد تو شرایط مساعدی بزرگ نشدم . شرایط خانوادگیم طوری بوده که زیاد احساس خوشبختی نمیکردم. حالا به اجبار باشوهرم ازدواج کردم و شوهرمم انصافا آدم بدی نیست. ولی روحیه ام خرابه زیاد نمیتونم با نزدیکانم هم رابطه داشته باشم. الان دوهفته دیگه موقع زایمانم هست دوروبریام همه بچه میزان. مادرم هم همش زنگ میزنه چرا برا فلانی این کارو نکردی به فلانی زنگ نزدی در حالی که هیچکی حتی توعروسیم هم کنارم نبودن تنهایی رفته بودم خونه مادرشوهرم