یعنی صبح بیان خاستگاری ؟😂
اگر منظورت اینه اره .
خیلی عجیب بود 😂😂😂💔
من شیش ماه بود نامزد کرده بودم ، همسایه ها نمیدونستن چون کرونا بود و هیچ مراسمی نداشتیم😂
بعد زن همسایمون اول صبحی در زد و گفت پسرم یه ساله دخترتو دیده و میخادش ولی چون سنش کم بود نمیومدیم . حالا دیگه ب اجبار پسرم اول صبحی فرستادم ک اگر خدا قسمت کنه و پدر دخترت اجازه بدن هر وقت ک شما بگید رسمی بیایم .
مامانم رنگش مث گچ شد و گفت کدوم دخترم ؟😂
دیگه نشونه های منو دادن و زنده وقتی فهمید من شیش ماهه نامزدم زد تو صورتش با کف دستش و گفت وای شوخی میکنی 😂😂😑
بعد نشست رو بهار خواب حیاطمون و گفت حالا ب فرزاد (پسرش)چی بگم .
دیگه مامانمم یه کم حرف زد ک حتما قسمت هم نبودن و...
زنده با یه حال زار خداحافظی کرد و رفت و بعد از اون هم ما خونمونو فروختیم و پدرم اینا الان بجای دیگه زندگی میکنن و دیگه همسایه نیستیم 😝